در تعریف یک پروژه الکترونیکی، لازم است در ابتدا یک برد نمونه  با تراشه ها  و  قطعات خاص آن پروژه ساخته  و تست شود، تا در صورت حصول نتیجه مطلوب، برد نهایی طراحی و ساخته شود.

 

به عنوان مثال یک پروژه شامل تراشه FPGA را در نظر بگیرید. با تهیه یکی از CoreBoardهای موجود، برای نمونه سازی اولیه  تنها کافی است از  یک بیس برد  مانند PXBS01 استفاده شود یا اینکه بیس برد متناسب با نیاز پروژه طراحی شود. نکته حائز اهمیت این است که  در پیتلوس بسیاری از امکانات موردنیاز پروژه ها به صورت core board یا برد های جانبی طراحی شده است. به عنوان نمونه در مثال بالا، برای ارتباط برد با کامپیوتر دو راه وجود دارد. استفاده از ارتباط شبکه، USB یا سریال روی بیس برد و  یا کارت های جانبی HDMI، USB3 و… . این ساختار امکان مانور در  بخش های مختلف برد را به کاربران و مجریان پروژه میدهد. ماژولار بودن بردهای جانبی پیتلوس دست کاربر را باز می گذارد تا اینترفیس ها، تراشه های سریال، core برد های متنوع با استاندارد هایی نظیر pmod  و کانکتور هایی نظیر DF-40 و سایر بردهای جانبی را با توجه به نیاز خود به برد اضافه و یا کم کند.

 

همچنین طراحی ماژولار در نمونه سازی سریع باعث شده است ریسک های محتمل در پروسه  اجرای پروژه به طور قابل ملاحظه ای کاهش پیدا کند. به این صورت که  با برد های پیتلوس، در صورت بروز خطا در یکی از بخش ها، آن بخش قابل جداشدن، عیب یابی  و جایگزینی خواهد بود. در مراحل تست بردهای الکترونیکی، بروز ایراد های مختلف و بعضا عجیب کاملا محتمل است. در برد های یکپارچه ، عیب یابی و  QC از پیچیدگی بالاتری برخوردار است زیرا تمامی قطعات و تراشه ها روی یک برد قرار دارند و در نتیجه بروز ایراد در یک بخش تمام برد را تحت شعاع  قرار میدهد و عیب یابی  و رفع آن را دشوار می کند. در حالی که در ساختار ماژولار، با بروز خطا در یک بخش، آن قسمت به راحتی قابل عیب یابی است، چرا که امکان جداسازی برد جانبی و جایگزینی یک برد دیگر و تست آن وجود دارد.